اشعار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام حسین رضایی (حیران)

وَ بِشُکرِکَ مادِحَة

بسم الله الرحمن الرحیم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت
صد وای که من دیده ی بیدار ندارم

حسین رضایی (حیران)

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حیران» ثبت شده است

۰۲
بهمن
آلوده ام و جز تو خریدار ندارم

غیر از کرم و لطف تو دلدار ندارم

عمری به در خانه تو گوشه نشینم 

چون رو سیهم قیمت بازار ندارم

آخر نظری هم به من بی سر و پا کن

هر چند بدم نیت آزار ندارم

ای یوسف زهرا گل خوشبوی امامت

جز سائلی کوی تو من کار ندارم

مولا به غلامی بخر و کن تو اسیرم

من طاقت آزادی بسیار ندارم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت

صد وای که من دیده بیدار ندارم

 

21 شوال 1419

  • حسین رضایی
۰۲
بهمن
خواهری خوب و با صفاست معصومه

بر برادر چه با وفاست معصومه

من چه گویم به مدحت و وصفش

فاطمی خلق و پر عطاست معصومه

در کمالات و در صفات جمیل

همچو زهرا خدا نماست معصومه

عاشق و یاور امام رئوف

جان به کف بر رضا فداست معصومه

چون رضایش رئوف و رحمان است

در کرم همچو هل اتی ست معصومه

امشب از شوق سرخوش و شادم

چون به درد دلم دواست معصومه 


ذیقعده 1420

  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
بر نور دل ختم رسالت صلوات

بر کوثر و ساقی ولایت صلوات

بر آنکه بود قاتل زهرا لعنت

بر فاطمه با عشق و ارادت صلوات


  • حسین رضایی
۰۱
بهمن

ای علت ایجاد و وجود و موجود

ای آینه حضرت وهاب ودود

تو رمز تبلور حدوثی زهرا

ای کوثر دریای احد حضرت رود

  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
از زیارت امام حسین علیه السلام به زیارت حضرت پدر مشرف شدیم، وقتی که به نجف رسیدیم زبانم اینگونه باز شد:

 

باز این دلم خریدی و شرمنده تر شدم

من عبد بودمت که چنین بنده تر شدم

از کربلا رسیده ام اکنون امیر عشق

از جرعه ولای تو آکنده تر شدم

ای پیر و مقتدای همه یا ابوتراب

گر زنده ام به عشق تو من زنده تر شدم

شرم حضور می کشد آخر گدای تو

از ذره پروری تو شرمنده تر شدم

پرپر چو مرغ می زنم از عشق تو علی

بنگر ز مرغ بسمله پر کنده تر شدم


  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
قبلا با این مضمون گفته شده چون با حالم مناسب بود من هم چند بیتی گفتم:


امشب بود ندایم، ابکی لضیق لحدی

در شور و در نوایم، ابکی لضیق لحدی

یاد آورم فشار قبرم، به لحظه مرگ

یا رب شنو صدایم، ابکی لضیق لحدی

ظلمت مرا گرفته، وحشت مرا گرفته

این گشته ذکر نایم، ابکی لضیق لحدی

مولا ز لطف وجودت، بر من ترحمی کن

بنما ز غم رهایم، ابکی لضیق لحدی

نامه سیه شدم من، غرق گنه شدم من

من عبد بی وفایم، ابکی لضیق لحدی

امیال و آرزوها، یارب مرا زمین زد

زندانی هوایم، ابکی لضیق لحدی

دل گشته تار و خاموش، شد با گنه هم آغوش

اندر پی شفایم، ابکی لضیق لحدی

رفته ز کف نیازم، کو لذت نمازم

مانده فقط برایم، ابکی لضیق لحدی

امشب دگر نخوابم، اندر پی جوابم

العفو ای خدایم، ابکی لضیق لحدی

 

18 شعبان 1419
  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
ای ملجا و پناهم، یارم فقط تو هستی

سوی تو شد نگاهم، یارم فقط تو هستی

هر شب به یک بهانه، کوبم دری ز لطفت

آری گدای راهم، یارم فقط تو هستی

من معتذر به عفوت، گردیده ام الهی

بنگر که عذر خواهم، یارم فقط تو هستی

بر این همه خطا و، جرم ز حد گذشته

رحمی که رو سیاهم، یارم فقط تو هستی

گر من بدی نمودم، تو چاره ساز من باش

بنگر به ذکر آهم، یارم فقط تو هستی

گردست من نگیری، جز تو کسی ندارم

بی تو به قعر چاهم، یارم فقط تو هستی

گر آبرو ندارم، با مرتضی بیایم

بخشی همه گناهم، یارم فقط تو هستی


18 شعبان 1419

  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
رضا جان دلم مست رویت شده

اسیر خم و پیچ مویت شده

نگاهت مکن از گدایت دریغ

نگر ساکن باغ کویت شده

منم جرعه نوش می از باده ات

دلم تشنه آّب جویت شده

منم دست خالی به کنج بهشت

امیدم شده دست و سویت شده

فدای نسیم سحرگاه کویت

که جنت گلش مست بویت شده

رضا جان چه گویم ز روی مهت

که یوسف خریدار رویت شده

به « حیران » کویت نما یک نظر

که کار دلش جستجویت شده


  • حسین رضایی
۰۱
بهمن
الا ای ماه پشت ابر زینب

کند رسوا عدویت صبر زینب

 

الا ای آنکه فرق تو شکسته

سرت بر روی کعب نی نشسته

 

فدای آن سر بشکسته تو

به قربان لبان بسته تو

 

به قربان تو و نیمه نگاهت

فدای زخمهای سجده گاهت

 

حسین ای قاری نیزه نشینم

هلال یک شبه ای مه جبینم

 

بیا بنگر به این محمل نشینان

هراسان سوی تو چشم یتیمان

 

نمی گویم تکلم کن تو با من

کلامی گو به طفل خود که دشمن

 

به ضرب سیلی و هم تازیانه

دوانیده به کوفه ظالمانه

 

بخوان قرآن و رسوا کن عدو را

بده جامی ز می بشکن سبو را

 

بخوان قرآن بگو اسلام ماییم

بگو ما اهل بیت مصطفاییم

 

بخوان قرآن که قرآن یار گردد

سه ساله دخترت بیدار گردد


  • حسین رضایی
۰۱
بهمن

فرقی نمی کند همگی نور واحدند 

زهرا، علی، حسن وَ حسین جمله احمدند 

عالم طفیل یک خم ابروی اهل بیت 

این خانواده بر همه عالم سرآمدند


  • حسین رضایی