اشعار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام حسین رضایی (حیران)

وَ بِشُکرِکَ مادِحَة

بسم الله الرحمن الرحیم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت
صد وای که من دیده ی بیدار ندارم

حسین رضایی (حیران)

۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۳
دی

سائل هر شبت آمد به درت کوه کرم

شب جمعه به عنایات تو محتاج ترم

شب جمعه حرم جدّ غریبت هستی

مادرت آمده و غرق عزا گشته حرم

وسط روضه شود خون ز دو چشمت جاری

من به یاد تو به هر صبح و مساء و سحرم

خواب دیدم که سرم بر روی زانوی تو بود

خواب دیدم که تورا در سفری همسفرم

چه شود یک شبی از خواب که بر می خیزم

به تماشای رخ ماه تو افتد نظرم

چه شود از سر احسان به گدا سر بزنی

قدمی رنجه نما خاک قدومت به سرم

آنچه از لطف و کرامات تو دیدم این است:

مطمئنم برسد بر سر کویت گذرم

  • حسین رضایی
۲۳
دی

دوباره روضه رسیده به اوج خود یاران

چکیده نم نم اشکم ز دیده چون باران

زمان خواندن دم های نوحه و واحد

رسیده و شده وقت دَمِ میانداران

بگو که زود بگوید دَمِ حسین جان را

کجاست ناظم مجلس بگوید: آقا جان

سخن رسید به اینجا ،شکست بغض و سکوت

بخوان: دوباره تو ای روضه خوان ، بخوان قرآن

بخوان به یاد شهیدی، که هر شب جمعه

میان روضه به سر می زد از دل و از جان

به یاد آنکه فدای حریم زینب شد

به یاد آنکه شده خاک خسرو خوبان

  • حسین رضایی
۲۳
دی

مدافعین حریم ولایتیم آری

غریق بحر عمیق عنایتیم آری

به جبهه های نفوذ وجسارت وتهدید

علم به دوش امیر هدایتیم آری

شلمچه ، فکّه نُهِ دی،دمشق وکرببلا

فقط مسیر ولارا حکایتیم آری

اگر که مرد نبردو بصیر وآگاهیم

سلوک فاطمه را ما روایتیم آری

دوباره فتنه گری ها و دعویِ قدرت

دچارِ قاطبه ی بی کفایتیم آری

زمان شور و حماسه زمان تدبیر است

به وقت یاری رهبر نهایتیم آری

به دشمنان ولایت پیام ما ببرید

چو کوه حامی و یار ولایتیم آری

  • حسین رضایی
۱۸
دی

جمعه ها دل به حریمت سر و سامان گیرد

دردها با خم گیسوی تو درمان گیرد

عطر گلزار جمالت به فضا می پیچد

غصّه از جان بستاند،نفسم جان گیرد

بلبل نفس من از هجر تو سرگشته شود

با غزلخوانی خود تلخی هجران گیرد

نیست صاحب نفسی همرهی دل بکند

از دل غمزده این خواب پریشان گیرد

دارم امید در این جمعه به لطف تو خدا

به هواخواهی رویت به من آسان گیرد

ای دریغا که همه عمر شدم مست غرور

سائل عفو توام تا رَهِ غفران گیرد

عاقبت جود تو آید به تصدّق مولا

دستِ این عاصیِ درمانده ی (حیران) گیرد

  • حسین رضایی