اشعار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام حسین رضایی (حیران)

وَ بِشُکرِکَ مادِحَة

بسم الله الرحمن الرحیم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت
صد وای که من دیده ی بیدار ندارم

حسین رضایی (حیران)

۳۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۹
بهمن

از هر چه توبه کرده ام آقا، گذشت کن

بر این همه توسّلِ بی جا، گذشت کن

حبِّ گناه، مانده بر این، قلبِ عاصِیَم

دارم فقط به دل، غمِ دنیا، گذشت کن

هر شب به صد بهانه، به دنبالِ هیئتم

فردای آن، بدی ست مُهیّا، گذشت کن

انگار حاجتم شده، یکبار دیدنت

این هم غمی، به دیگرِ غمها، گذشت کن

تا کِی به ادّعای تهی، دَم زِ تو زدن

تا کی، « اَحارُ فیکَ » به لبها، گذشت کن

ای رمز و راز و علّتِ خلقت، نگارِ من

بگشای، بر بشر، تو معمّا، گذشت کن

سر گشته و خرابم و حیران، به کویِ تو

از هر چه توبه کرده ام آقا، گذشت کن


  • حسین رضایی
۱۹
بهمن

قسم به عشق، به عشقِ حسینیِ زینب

قسم به حُزن، به ناقه نشینیِ زینب

قسم به گریه، به آن اشکِ خونیِ زینب

قسم به ذکر، به آهِ جنونی ِ زینب

 

قسم به ناله، نوایِ مدامِ روز و شبش

قسم به جان که رسیده، ز غصّه ها به لبش

قسم به نُدبه، به آه و فغانِ نیمه شبش

قسم به نافله هایِ نشسته بهرِ ربش

 

قسم به عزّت و جاهش، به آن جلالتِ او

قسم به خطبۀ غرّا و پُر صلابتِ او

 

قسم به صوتِ علی گونه اش، که زِینِ اَب است

قسم به ذاتِ خدا، مظهر تمام رب است

 

قسم به صبر، که گشته، یگانه چارۀ او

قسم به معجرِ خونی و گوشِ پارۀ او

 

قسم به شور، به دلشورگی، وَ دلتنگی

قسم به نور و به نار و به نی، وَ آن سنگی

 

که خورد بر سرِ پاکِ حسین و، زینب سوخت

کشید ناله ز دل، عالمی زِ آن، افروخت

 

قسم به لیلیِ او، قسم به نامِ حسین

منم غلامِ غلامِ غلامِ بامِ حسین


  • حسین رضایی
۱۶
بهمن
آمد دهۀ فجر و در حسرت دیدارم

از دوری وصل گل، آشفته و بیمارم

در این دهۀ عزّت، با رهبر خود گویم

ای رهبر فرزانه، ای نائب دلدارم

رفتند شهیدان و آن پیر جمارانی

ممنون خدا هستم، صد شکر تو را دارم

تو سید و آقایی، تو نائبِ مولایی

تا جان به تنم باشد، نامت به لبم آرم

ای پیر و مراد ما، بهرم تو دعا بنما

یا سید علی مولا، من سوختۀ یارم

هجران و فراق او، تاب از کفِ من بُرده

تو دست دعا بگشا، در محنت بسیارم

دانم که تو هم دلخون، از غصۀ این هجری

امّا چکنم آقا، بنگر که چسان زارم؟

امشب به کلافی نخ، حیرانم و سرگشته

دنبال سرت آقا، مسکین، سرِ بازارم

 

سروده شده در ایام دهۀ فجر سال 1380

  • حسین رضایی
۱۶
بهمن
آسمان غرقِ شور و آوا شد

ابرها رفت و ماه پیدا شد

نجم ثاقب ز زهره گشت جدا

شمسِ پر نورِ دین هویدا شد

گل نرگس قدم به عالم زد

گلشن فاطمه شکوفا شد

تا که او زد قدم به ملک وجود

شاد و خرسند قلب زهرا شد

آمد آن ساقیِ میِ کوثر

بهرِ لبهایِ تشنه سقّا شد

هله، ای شیعیانِ در غربت

مهدی دین امیر و مولا شد

حوریان از مِی اش، خراب شدند

مست و بی هوش و بی نقاب شدند

آمده مهدی هدایت گر

آمده دل سِتان و هم دلبر

آنکه عالَم همه فدایِ رُخَش

یار و یاور، به ما و هَم، سرور

آخرین یادگارِ، فاطمه است

معنیِ تامّ و کاملِ کوثر

هیبتش، هیبت ِ ولی الله

سیرت و صورتش، چو پیغمبر

طالبِ خونِ کربلائی ها

صبرِ او بوده همچنان، شبّر

بوده از روز اولِ میلاد

جان به لب، بهرِ زینبِ مضطر

حوریان از می اش خراب شدند

مست و بی هوش و بی نقاب شدند


  • حسین رضایی
۱۵
بهمن
از دلِ خسته کِشَم آهِ دل و می گویم

که غریبم من و فریاد رسی می جویم

کاسۀ صبرِ دلم پُر شده از ماتم و غم

دست از دارِ جهان، با دلِ خون می شویم

خونِ دلها، زِ غمِ کوچه و مادر به دل است

بین، چسان، چادرِخاکیِ، وِرا، می بویم

سیلیِ کینه بُوَد علّتِ خونین دلی ام

تا دمِ مرگ، ز سیلیِ عدو می گویم

می کنم عقده گشایی، ز گلستانِ جگر

یکّه و بی کس و تنها، رو خون می پویم

ای که «حیرانِ» منی، دل بده بر داغِ دلم

لاله هستم من و از خونِ دلم می رویم


  • حسین رضایی
۱۵
بهمن
اینجا محل ریزش الطاف بی حد است

اینجا بهشت و جنت اولاد احمد است

آرید در زیارت او صیغه ی خطاب

اینجا حریم پاک چهارده محمد است


  • حسین رضایی
۱۵
بهمن
ای که فراق و سختی هجران کشیده ای

در جشن انقلاب، شرابی چشیده ای

شد عاقبت، وصال شهیدان، تو را نصیب

دیگر به محسن و به رضایت رسیده ای

  • حسین رضایی
۰۹
بهمن
آمدن این راه و مولا را ندیدن مشکل است

از گل روی برادر گل نچیدن مشکل است

ای رضا جان آمدم اما رمق تا طوس نیست

وقت رفتن آمده، این دل بریدن مشکل است

من غریب و تو غریب و هر دو، دور از مادریم

در میان دوستان، غربت کشیدن مشکل است

شیعیان قم، چه استقبالی از من کرده اند

در شلوغی واقعاً منزل رسیدن مشکل است

کاش کوفی یک کمی، از اهل قم سر مشق داشت

پیش چشم زن، رضا جان، سر بریدن مشکل است

این همه دعوت ولی از گوش طفلی بی گناه

بِینِ مهمانی، اخا، زینت کشیدن مشکل است

 

ربیع الثانی 1436

  • حسین رضایی
۰۹
بهمن

ای مهر اختتام همه اضطراب ها

ای طعم خوشگواری ناب شراب ها

تیغ طلوع صبح تو روز بلند عشق

بیرون بکش عذار مهت از نقاب ها

تا کی دل شکسته به ابروی تو اسیر

تا کی کجا چگونه پی ات در سراب ها

باغ و بهار و گلشن و رضوان همه تویی

عطر تو گشته رونق جمله گلاب ها

یک حسن خال کنج لبت را به اختصار

باید نوشت هزار هزاران کتاب ها

صدها هزار یوسف مصری هلاک تو

گر بر کشی از رخ گلگون حجاب ها

یک لب گشا بر دل گردون صلا بزن

پایان بده بر این همه مستی خواب ها

دیگر بس است دوری و هجران حبیب من

بگشای از دو دست ندیدن طناب ها

آخر چگویم از غم هجر و نبودنت

« حیران » در سرابم و دنبال آب ها


  • حسین رضایی
۰۸
بهمن
او شیخ اعظم است، که گفته؟ صغیر بود

وقتی که عالَمی، به بَرِ او حقیر بود

در عرصۀ مجال غزالان چو شیر بود

او در قماط، همچو غضنفر دلیر بود

عاشق ترین نظامیِ بزمِ امیر بود

او شیخ اعظم است،ا گرچه که اصغر است

در خُلق و خو و خلقت و منطق چو اکبر است

با نطق گریه بهرِ پدر، همچو مادر است

او حامی حسین، به لحظاتِ آخر است

در عشق و شور و حکمت و عرفان کبیر بود

او شیخ اعظم است، بزرگی به سال نیست

تا اوست پیرِ من به طریقت، ملال نیست

با حبِّ او کسی به طریقِ ضلال نیست

بی او مرا به کوی حسین پرُّ و بال نیست

تنها امامزاده ی ششماهه پیر بود

او شیخ اعظم است، عبا روی دوشِ او

پیرانِ خانقاه، همه خرقه پوشِ او

بر رویِ دستِ خونِ خدا، رفته هوش او

تیری نشسته از گلویش، تا به گوشِ او

سیر از شراب و تشنۀ پیکانِ تیر بود

او شیخ اعظم است، اسیر غَمَست او 

هل من معین شنیده، چنین مضطرست او

در یاریِ امام ز همه بهترست او

سرباز آخرست که چنین پرپرست او

گل کرد در میان گلان گرچه دیر بود 

 

آخرین ویرایش 7 ربیع الثانی 1436

  • حسین رضایی