اشعار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام حسین رضایی (حیران)

وَ بِشُکرِکَ مادِحَة

بسم الله الرحمن الرحیم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت
صد وای که من دیده ی بیدار ندارم

حسین رضایی (حیران)

۳ مطلب با موضوع «حضرت رقیه علیها السلام» ثبت شده است

۱۴
ارديبهشت
ام اسحاق با دلی مضطر
محتضردر برابر دختر
آه، ذکر مدامِ لبهایش
در مناجاتِ حضرت داور
نگران رقیه اش باشد
مادر است مادراست آخر
دخترش غرق ناله و ماتم
غم مادر به دل زده آذر
 چه قَدَرمثل فاطمه است
بر لبش ذکر سوره ی کوثر
مثل شمعی به بزم پروانه
می چکد در برابر مادر
می شود او یتیم و روزش شب
همچو واللیل گیسوی حیدر
گفت با زینب ستمدیده
ام اسحاق با دو چشم تر
کودکم را سپارمش برتو
ای حسین مرا دل و دلبر
شکر لله که هست بابایش
می کشد شاه ناز این دختر
  • حسین رضایی
۱۰
ارديبهشت
من مادر رقیه ام ومادر شهید
دارم مدال مادریِ دختر شهید
شد افتخار شامل و گردد به این جهان
هم دخترم شهید و شوم همسر شهید
دارم به دل غمی که نباشم به کربلا
همراه زینبین به تلّ در بر شهید
حالا که می سپارمش این گل به سرنوشت
دارم امید بر کرم خواهر شهید
مادر نداردآه ... چه سازد رقیه ام
وقتی که می رسد به خرابه سر شهید
او می شود شهید اگر دیدگان او
بیند به لاله زار گل پرپر شهید
زینب بگو به دخترکم لحظه ی وداع
بوسه بگیرد از گلو و حنجر شهید
باشد کلام آخر او یا اب الحسین
خشنودم از سلام دمِ آخر شهید

  • حسین رضایی
۳۰
دی
شب است و می رسد از دور ناله

صدای ناله دخت سه ساله

 

گمانم باز او در انتظار است

ز هجر روی بابش بی قرار است

 

گمانم خواب بابش را دوباره

رقیه دیده با آن جسم پاره

 

صدای ناله اش پیچیده در شهر

نموده خواب را بر چشم خود زهر

 

کند از سوز دل اینگونه آوا

بدین سان درد و دل با پور زهرا

 

پدر ای نور چشمان تر من

بیا بنشین تو اکنون در بر من

 

دگر صبرم به پایان است بابا

مرا با خود ببر در نزد زهرا

 

چنین می گفت آنکه خورده سیلی

پدر بنگر که رویم گشته نیلی

 

چنانکه رازها می گفت با گل

به ناگه روبرو شد گل به بلبل

 

خرابه شور و حال تازه دارد

رقیه با پدر آوازه دارد

 

الا ای مصحف خونین زینب

پدر خوش آمدی در این دل شب

 

بگو بابا چرا رنگت پریده

گلویت از چه اینگونه بریده

 

به ناگه شد صدای ناله خاموش

بیا عمه که خواهر رفته از هوش

 

خرابه پر ز غوغای دگر شد

دل « حیران » به کویش رهسپر شد


  • حسین رضایی