اشعار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام حسین رضایی (حیران)

وَ بِشُکرِکَ مادِحَة

بسم الله الرحمن الرحیم

ای حاضر دوران منم آن غایب کویت
صد وای که من دیده ی بیدار ندارم

حسین رضایی (حیران)

منزل دگری

شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ق.ظ

رسیده کاروان گل از راه پرخطری

کبود و نیلی و زخمی به منزل دگری

به روی ساقه وگلبرگشان پر از خاشاک

چه شبنمی است به چشمانشان،چه چشم تری

دراین میان گلی از غنچه ها به جا مانده

صبارسانده از او  از خرابه ای خبری

رسیده باغ گلی در میان باغستان

کجاست بلبل شیرین سخن بخواند او اثری

کجاست ساقی این بوستان که پژمرده

نمانده غنچه ای، نه شکوفه ای،ثمری

رسیده از ستم خارها به این گلزار

چه آتشی و چه سوزی،چه شعله ای، شرری

رسیده خواهرت از شام غم برادر من

نما به قامت همچون هلال من نظری

چه سرنوشت عجیبی، عجیب تر این بود

کنار حرمله وشمر ،با تو همسفری

به شهر شام چه خونها به دل شد از داغت

شراب وچوب ولب و بزمِ خونجگری

یهود واهل سقیفه به آتش و باسنگ

تو را نشانه گرفتند بین هر گذری

" ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است"

قرارمان که نبوده رَوی مرا نبری

 

  • حسین رضایی

نظرات  (۱)

توفیقات مستدام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی