بابای فضل
چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۷ ب.ظ
بابای فضل وبخشش ورحمت تویی،امیر
بی دست کربلا،تو بیا دست من بگیر
می جوشد از دو دست کریمت،سخا و جود
حاتم به درگه تو بود ، ساءل وفقیر
هستی کتاب فضل و، کرم یک ورق ز توست
باب الحوایجی ونباشد تورا نظیر
ساقی کودکان حرم گشتی و نبود
تکلیف و واجبی به ترتب چنین خطیر
نازم سقایتت که تو سقای خیمه ها
لب تشنه ای وبر لب دریا شدی اسیر
زینب رباب نجمه وکلثوم وکودکان
دست دعا گرفته ودر ذکر یا مجیر
گردیده ای محاصره در بین روبهان
گشته حسین در غم بی دستی تو پیر
آری دو دست ودیده به نیزه شده شکار
می افتد اینچنین فقط از پا به بیشه شیر